Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پول نیوز»
2024-05-01@22:29:13 GMT

اسم رمزی برای ورود به دنیای کودکان

تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۸۰۱۳۱

اسم رمزی برای ورود به دنیای کودکان

کودکان به آسانی از طریق بازی ارتباط برقرار می‌کنند و این ارتباط می‌تواند هم در مورد همسالان و هم بزرگسالان باشد.

دختر کوچولو از تازه‌وارد‌ها خجالت می‌کشد. خودش را پشت سر مادرش پنهان کرده و همان‌طور که گوشه پیراهن مادر را سفت توی مشتش گرفته و می‌پیچاند، زیرچشمی غریبه‌ها را زیر نظر دارد. مادر می‌گوید باید یخش آب شود، آن وقت اینجا را روی سرش می‌گذارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بچه از همان جا نظری هم به سالن خانه می‌اندازد و بیشتر به نظر می‌رسد دنبال چیزی است که بتواند با آن ارتباط برقرار کند. اشیا در نگاه او احتمالاً شبیه آنچه ما در ذهن داریم نیستند. مثلاً صندلی راحتی با پایه‌های کوتاه می‌تواند برایش حکم سکویی برای بالا و پایین پریدن باشد یا میز عسلی گرد با مجسمه‌های کوچک زینتی برای او یک صحنه نمایش است که می‌تواند به میل خود، آکتورهایش را به حرکت وا دارد. حتی سطل آشغال حصیری برایش یک سبد پرتاب حساب می‌شود به شرط آنکه توپی کوچک هم بیابد.

دختر کوچولو خیلی زود توپ خودش را پیدا می‌کند؛ یک گوی زینتی که با کاغذ‌های رنگی در هم پیچیده درست شده و ظاهری شبیه گلوله کاموایی دارد و آن را کنار آباژور ایستاده روی زمین گذاشته‌اند. کمی بعد دختر پیراهن مادر را رها کرده و خودش را به گوی تزئینی می‌رساند و آن را در یک چشم بر هم زدن برمی‌دارد و به هوا پرتاب می‌کند و از دیگران هم می‌خواهد در بازی کودکانه‌اش شرکت کنند. به همین سادگی یخ بچه آب می‌شود.

اینجور وقت‌ها مادر‌ها کمی معذب می‌شوند و چند بار از بچه می‌خواهند به وسایل دست نزند و آرام باشد. صاحبخانه معمولاً تعارفی می‌کند که بگذارید بچه راحت باشد و اشکالی ندارد و این حرف‌ها. بچه‌ها، اما به هرحال راه خودشان را برای سرگرم شدن پیدا می‌کنند، حتی اگر اسبابی برای بازی پیدا نکنند دوست دارند دیگران را در بازی‌های کودکانه خودشان وارد کنند.

«شما نی‌نی هستی؟» این را آنقدر جدی و در عین حال بامزه می‌پرسد که آدم ناخودآگاه می‌زند زیر خنده. بچه، اما منتظر پاسخ است. می‌گویم من آدم بزرگ هستم. «یعنی نمی‌توانی بازی کنی؟» حالا منظورش را می‌گیرم. کمی بعد با هم مشغول بازی شده‌ایم. بازی مورد علاقه‌اش قایم باشک است. از من می‌خواهد چشم بگذارم تا او پنهان شود. می‌گوید تا ۱۰ بشمار. دست‌ها که روی چشم می‌رود و شمارش آغاز می‌شود، صدای دویدنش که البته تلاش دارد بی‌صدا باشد به گوش می‌رسد. بعد از ۱۰ شماره باید پیدایش کنم و با اینکه پاهایش از زیر پرده معلوم است، همه جا را می‌گردم و وانمود می‌کنم پیدا کردنش سخت است. در نهایت شادمانه بیرون می‌پرد و با چند بالا و پایین پریدن برد خود را اعلام می‌کند. من بازنده شده‌ام و او دوست دارد بازی را ادامه دهد. این بار خودش چشم می‌گذارد و من پنهان می‌شوم.

ارتباط با کودکان به همین آسانی شکل می‌گیرد. در واقع آن‌ها از طریق بازی ارتباط برقرار می‌کنند و این ارتباط می‌تواند هم در مورد همسالان و هم بزرگسالان باشد. این‌ها گفته‌های مربی باتجربه‌ای است که سال‌هاست با کودکان سر و کار دارد. او هم در ایران تجربه کار در مهدکودک را دارد و هم در چند کشور اروپایی به عنوان مربی مهد فعالیت داشته است. «برای نزدیک شدن به دنیای کودکان باید از طریق بازی با آن‌ها وارد ارتباط شد. بازی زبان مشترک کودکان است. حتی بچه‌هایی که همزبان نیستند به واسطه بازی با هم ارتباط برقرار می‌کنند و ما ممکن است تعجب کنیم که چگونه بدون اینکه زبان هم را بفهمند، اینقدر صمیمانه با هم ارتباط می‌گیرند و دوست می‌شوند. این به خاطر همان زبان مشترک است. بازی حتی در مواقع بحرانی مثل جنگ به کمک کودکان می‌آید. من کودکان جنگ‌زده‌ای را دیده‌ام که والدین‌شان را از دست داده بودند و دچار ترومای شدید بودند، اما به کمک بازی به دنیای کودکی بازگشته‌اند. به همین دلیل فراهم کردن شرایط بازی برای کودکان اهمیت زیادی دارد. منظور از شرایط بازی هم این نیست که لزوماً انواع اسباب‌بازی را برای کودکان تهیه کنیم بلکه می‌شود شرایط حداقلی مناسب برای بازی کودکان به وجود آورد. مثلاً خیلی جا‌ها در محیط‌هایی مثل بانک و لابی هتل‌ها، یک میز و چند صندلی کوچک و تعدادی لگوی بازی و وسایل نقاشی تدارک دیده شده تا بچه‌ها بتوانند خودشان را سرگرم کنند، چون این محیط‌ها می‌تواند برای کودکان خسته‌کننده باشد و به دلایلی گاهی خانواده‌ها مجبورند ساعاتی را در این محیط‌ها بگذرانند، اما بازی شرایط را خیلی ساده‌تر می‌کند.»

بازی حتی به کمک کودکانی که درگیر بیماری‌های سخت هستند می‌آید و راهی است برای آنکه درد را تحمل کنند.

«تحمل روز‌های بستری در بیمارستان و انجام انواع آزمایش‌ها و دیگر امور پزشکی برای یک بچه ۵ ساله خارج از تحمل است. البته دختر من به دلیل آنکه از ۲ سالگی بیماری‌اش که نوعی نقص ایمنی است تشخیص داده شد، با محیط بیمارستان ناآشنا نبود و حتی دیگر اواخر برای رفتن به بیمارستان خودش زودتر لباس می‌پوشید و آماده می‌شد و می‌گفت برویم.»

این را پدر دختر کوچکی می‌گوید که شرح بیماری‌اش را از زبان او خواندید و متأسفانه دیگر در میان ما نیست. پدر ادامه می‌دهد: «دختر من به واسطه اینکه زندگی‌اش تحت تأثیر بیماری قرار داشت، به شکلی متفاوت دنیای کودکانه‌اش را ساخته بود. او مثل هر کودک دیگری عاشق بازی بود، اما بازی‌های او با بقیه بچه‌ها فرق داشت. او عروسک‌هایش را به صف می‌کرد و خودش نقش دکتر را بازی می‌کرد که قرار است از عروسک‌ها آزمایش بگیرد. با سرنگ اسباب‌بازی از آن‌ها خون می‌گرفت و دلداری‌شان می‌داد و می‌گفت دیدید درد نداشت؟ گاهی از من می‌خواست وارد بازی او شوم و نقش بیمار را بازی کنم. در بازی‌هایش او همیشه نقش پزشک و پرستار را داشت و من می‌دانستم با این کار درد او کمتر می‌شود و حس بهتری پیدا می‌کند. زمانی که دخترم در بیمارستان بستری بود می‌دیدم که کودکان بیمار که حتی رمق ایستادن نداشتند، همان‌طور خوابیده روی تخت با اسباب‌بازی‌های مختصری که در بیمارستان داشتند بازی می‌کردند و درد و رنج بیماری در آن ساعت‌ها کمتر می‌شد. بازی نقش مهمی در بالا بردن روحیه کودکان بیمار دارد و تسکین‌بخش و آرام‌کننده است.»

روایت دختر کوچولوی بیمار، داستان معروف «ساداکو و هزار درنای کاغذی» را در ذهنم تداعی می‌کند؛ داستانی واقعی از زندگی دختر بچه‌ای که هنگام برخورد بمب به هیروشیما دو ساله بود و بعد‌ها در اثر تشعشعات اتمی به سرطان مبتلا شد و در ۱۲ سالگی از دنیا رفت. ساداکو در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود طبق یک افسانه ژاپنی تصمیم گرفت هزار درنای کاغذی درست کند. بر اساس این افسانه قدیمی اگر فرد بیماری هزار درنای کاغذی می‌ساخت، خداوند آرزویش را برآورده می‌کرد و بیماری‌اش بهبود می‌یافت. ساداکو دست به کار شد و دوستان و خانواده‌اش هم به او کمک می‌کردند و برایش کاغذ‌های رنگی تهیه می‌کردند تا درنا‌های کاغذی زودتر ساخته شوند. ساداکو تا زمان مرگ ۶۴۴ درنای کاغذی درست کرد و پس از مرگش دوستان او بقیه درنا‌ها را ساختند و هزار درنا را با او به خاک سپردند.

دنیای کودکان همه جا شبیه به هم است. آن‌ها فارغ از زبان رسمی و فرهنگ و آداب بومی خود، با زبانی مشترک با دیگر کودکان ارتباط برقرار می‌کنند. بازی راهی است برای آن که بتوانند وارد دنیا‌های همدیگر شوند. آن‌ها با بازی حرف می‌زنند، می‌خندند و دردهایشان را التیام می‌دهند.

منبع: روزنامه ایران

منبع: پول نیوز

کلیدواژه: ارتباط ارتباط تلفنی کودک کودکان دنیای واقعی ارتباط برقرار می کنند دنیای کودکان درنای کاغذی بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۰۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۷ نکته مهم برای آرام کردن کودکی که عصبانی و پرخاشگر است

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از bright side، که کودکان در این سن توانایی ابراز ناراحتی خود را با کلمات ندارند و این به عهده والدین آنها است که به این موضوع رسیدگی کنند تا کودک احساس امنیت و آرامش کند.

در این مطلب چند نکته پیشنهاد می‌دهیم که ممکن است برای مواقعی که کودکتان عصبانی می‌شود، به کارتان بیاید.

۱. اجازه دهید احساسات خود را ابراز کنند.
تلاش برای پایان دادن به عصبانیت سریعتر با روش های بی فایده، مانند فریاد زدن بر سر کودک، موثر نیست. بهتر است بنشینید و اجازه دهید کودک فریاد بزند و گریه کند و اجازه دهید همه چیز به خودی خود آرام شود. هنگامی که کودک عصبانیت خود را ابراز کرد، احساس بسیار بهتری خواهد داشت و کلمات شما معنای بیشتری خواهند داشت. شما همچنین می توانید احساس آرامش کنید و بتوانید با کودک خود در مورد احساسات او و چیزهایی که او را آزار می دهد، بحث سازنده تری داشته باشید.

۲. اگر پرخاشگری کردند آنها را از موقعیت دور کنید.
فریاد زدن، گریه کردن و کوبیدن پاهایشان به زمین بسیار متفاوت از پرخاشگری است، آنها ممکن است شروع به ضربه زدن، گاز گرفتن یا پرتاب کردن اشیا کنند. برای این نوع رفتار، می توانید فوراً کودک را از موقعیت خارج کنید و اگر در جمع هستید او را به مکانی ساکت ببرید. اگر در خانه هستید، می توانید به فرزندتان نزدیک شوید و با لحنی محکم اما نه عصبانی به او توضیح دهید که پرخاشگری بد نیست. آن‌ها می‌توانند هر چقدر که می‌خواهند از شما عصبانی باشند، اما رفتار فیزیکی کاملا غیرقابل قبول است.

اگر از زندگی خسته و کلافه شده‌اید بخوانید

۳. توجه آنها را به چیز دیگری جلب کنید.
کودکان معمولاً دامنه توجه بسیار کوتاهی دارند، به این معنی که آنچه اکنون آنها را آزار می دهد می تواند در چند ثانیه فراموش شود. بنابراین، اگر آنها صحنه ای را در یک فروشگاه ایجاد می کنند زیرا می خواهند شما چیزی برای آنها بخرید، می توانید با چیز دیگری حواس آنها را پرت کنید. می‌توانید یک شی یا اسباب‌بازی را به آنها بدهید که می‌دانید دوست دارند، یا می‌توانید چیزی را در مغازه به آنها نشان دهید که ممکن است مورد علاقه باشد. بهتر است فرزندتان را با سایر کودکانی که در آن زمان ساکت هستند مقایسه نکنید.

۴. از آنها بخواهید در فضایی آرام بنشینند.
این روشی است که بسیاری از معلمان پیش دبستانی از آن پیروی می کنند، جایی که آنها یک نقطه "آرامش" دارند. این می تواند یک گوشه گرم و زیبا از خانه شما با کوسن های نرم روی زمین، کتاب ها، اسباب بازی ها و سایر وسایل سرگرم کننده در اطراف باشد. وقتی کودک شما ناراحت یا عصبانی است، می توانید او را تشویق کنید که در آن گوشه بنشیند و با یک فعالیت حواس خود را پرت کند. مثلاً اگر به نقاشی علاقه دارند، می توانید یک دفترچه با چند مدادرنگی در آن فضا نگه دارید تا سریعتر آرام شوند.

۵. جایگزینی برای آرام کردن آنها پیشنهاد دهید.
کودکان اغلب می خواهند کارهایی را انجام دهند که بزرگسالان می دانند خطرناک است، اما بچه ها آن را درک نمی کنند. آنها احساس می کنند که شما آنها را از دستیابی به چیزی که واقعا می خواهند منع می کنید. بنابراین، به جای فریاد زدن بر سر آنها که کاری انجام ندهند، می‌توانید جایگزین مشابهی را به آنها پیشنهاد دهید که هدف جدیدی برای آنها خواهد بود. این می تواند نسخه ایمن تر از کاری باشد که آنها می خواهند انجام دهند و شما می توانید این فعالیت جدید را برنامه ریزی کنید.

اگر می‌خواهید با افزایش سن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، با این ۸ رفتار خداحافظی کنید

۶. از قبل به آنها هشدار دهید.
یکی از چیزهایی که بچه‌ها از آن لذت نمی‌برند این است که شما به طور ناگهانی به زمان بازی آنها پایان می‌دهید، در حالی که آنها نمی‌دانستند زمان رفتن فرا رسیده است. شما نمی توانید به آنها بگویید که ۱۰ دقیقه دیگر بازی تمام است، زیرا آنها در این سن درکی از زمان ندارند. کاری که می توانید در عوض انجام دهید این است که به آنها بگویید که می توانند ۲ راند دیگر از بازی خود را انجام دهند و سپس آنجا را ترک خواهید کرد. این چیزی است که آنها می توانند درک کنند و هر چقدر هم که بخواهند برای مدت طولانی تری بمانند، احتمالاً به آن احترام خواهند گذاشت.

۷. حرف‌های آنها را به خودتان نگیرید.
یکی از رایج ترین جملاتی که بچه ها هنگام ناراحتی از بزرگترها می گویند این است: «از تو متنفرم!» و در حالی که توهین و سرزنش کردن آنها بسیار آسان است، این راه به وضوح اشتباه است. آنها واقعاً منظورشان چیزی نیست که می گویند، اما این فقط راه آنها برای ابراز ناامیدی و نشان دادن احساساتشان است. بهتر است آن را نادیده بگیرید و به برنامه خود پایبند باشید، بدون اینکه اجازه دهید رفتار بد آنها شما را ناراحت کند.

کد خبر 848019 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها خبر مهم کودکان مهارت‌ها خانواده

دیگر خبرها

  • هوش مصنوعی به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان
  • دنیای بدون معلم، هرگز
  • علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
  • (ویدئو) ورود باشکوه بایرن‌مونیخ به استادیوم برای بازی با رئال مادرید
  • تام و جری در دنیای واقعی (فیلم)
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • غول نروژی در دنیای گیم؛ شخصیت ارلینگ هالند به بازی کلش آو کلنز اضافه می‌شود
  • ۷ نکته مهم برای آرام کردن کودکی که عصبانی و پرخاشگر است
  • ورود پتروشیمی ها به بالادست نفت بازی برد_برد است
  • سوسکچه‌ بلوط ؛ پینوکیو دنیای حشرات! (عکس)